محل تبلیغات شما
سر میدان مالیه زاهدان با علاقه من و خواهر کوچکم پنهان چشم اهل خانواده دو سیخ جیگر سفید می خوردیم بعدها مزه اش را در هیچ رستورانی در دنیا تحربه نکردم به خواهرم می گفتم شاید دنیا دیگه ای نباشه اینقدر از شماتت مادر نترس سال بعد یک سال در مدرسه ای در چابهار درس می خواندم وقت ظهر برای اینکه همکلاسی های مستمندم با خیال جمع غذایشان را بخورند زودتر از همه با لذت غذا را می خوردم و در حالیکه می خندیدم بلند به آنها می گفتم نوش جانتان شاید دنیای دیگری نباشد البته

کرونا تمام می شود یک روز از زندگی من نوشته ای از نسرین بهحتی

یک خرده اشتباه نوشته نسرین بهحتی تیر 99

هدیه نوروزی در دوران قرنطینه خانگی خرید اینترنتی کتاب ششم نسرین بهجتی به نام مادرم شاهپری

شاید ,ای ,گفتم ,سال ,میدان ,زاهدان ,می گفتم ,مالیه زاهدان ,میدان مالیه ,بخورند زودتر ,را بخورند ,میدان مالیه زاهدان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ تحقیقات هیدرولوژی و مسائل اقلیمی